خاطرات 94 آرشیداجون
با سلام خیلی دیر اومدم وسریع میرم سر اصل مطلب:
1-کلماتی که آرشیدا میگه :داداتی (داداشی )
علی (اسم باباش )
داعی(دایی )
آبیا (نوشابه )
دوغ
لالا (خواب )
بیا ،اینجا ،بده ،بدو بدو
تاب (کتاب )
تاب تاب
باباجی (بابا جون )
2- آرشیدا جون عاشق تاب سواریه
3- چند وقت پیش که واکسن 18 ماهگیش رو زده بود توی خواب با چشمهای بسته بابا وداداشش رو صدا می زد وکمک میخواست
5 با چوشیدن هرلبلس جدید شروع به رقصیدن میکنه خودش با دهنش آهنگ میزنه ودور خودش میچرخه تا سرش گیج میشه ومیفته زمین وکلی شیرین کاری دیگه ........
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی